سفرنامه گیلان تاهمدان و کرمانشاه
 
مردی از شولم A MAN OF SHOULAM
مطالب هنری ،ورزشی، خاطرات شخصی و متنوع ANYTHING
 
 

روستای علیصدر از توابع شهرستان کبودر آهنگ همدان است که در75 کیلومتری شمال غرب شهر همدان قرار  دارد.

پس از رسیدن به علیصدرماشین را جایی پارک کردیم و پس از مقداری پرسه زدن در اطراف به طرف غار راه افتادیم و با تهیه بلیط 35 هزارتومانی و پوشیدن جلیقه مخصوص نجات غریق وارد غار شدیم.

ورودی غار تنگ و تاریک بودو هوای بسیار خنکی داشت اطراف پوشیده از سنگ و مرطوب بود.محو زیباییها ودیدنیها وراههای پر پیچ و خم داخل غار شدم .نور ملایمی که از لامپهای کم مصرف ساتع می شد راه را روشن می کرد. کف راه سنگفرش و در بعضی نقاط پلهایی فلزی که تاب برمیداشت تعبیه شده بود. مسیری حدود دویست متر را پیمودیم تا به محل دارای آب عمیق غار رسیدیم البته زیاد عمیق هم نبود بیشترین عمق طبق تابلو راهنکا که دیدم هشت متر را نشان می داد.

از اینجا باید سوار قایق می شدیم  قایقها سه تا سه تا با طناب  به هم بسته شده و با نیروی قایق جلویی که توسط راهنما و با رکاب زدن حرکت می کرد به جلو میرفتند .غار فوق العاده زیبا و حیرت انگیز بود استلاگتیتهای آهکی که در طول صدو پناه میلیون سال تشکیل شده بودند از سقف غار اویزان بودند در جاهایی نیز استلاگمیت هایی به چشم میخورد که یکیشونو دیدم به هم رسیده بودند یکی از بالا و دیگری از پایین .

استالاكتيت، اشكال مخروطي توپر يا متخلخل ست كه از سقف غار آويزان است. واژه استالاكتيت واژه اي يوناني است و برگرفته از مفهوم چكيدن و چكه كردن مي باشد. استالاگميت، به صورت سنگال هايي(كنكرسيون) در زير استالاكتيت ها ايجاد مي شوند كه قاعده آنها در كف غار و راس آنها به طرف سقف است. استالاگميت نوع ديگري از رسوبات ستوني شكل است كه بر كف غار هاي آهكي شكل مي گيرد و دليل بوجود آمدن آن چكيدن قطرات حاوي مقدار زيادي مواد معدني محلول و ته نشين شدن و رسوب كردن كلسيم كربنات است.

همچنان در داحل غار و سوار بر قایقهای پلاستیکی محکم و دو جداره قرمز رنگ که گاهی بدنه شان به سنگهای دو سوی غار برخورد می کرد پیش میرفتیم بعضی جاها فراخ و بعضی جاها تنگ بود به طوری که مواظب بودیم بدنمان به سنگهای غار نخورد پس از گذشت دقایقی به قسمتی از غار که احیاناً وسط غار بود رسیدیم در آنجا از غار پیاده شدیم .راهنما در مورد غار توضیحاتی  داد و حدود پنج شش دقیقه صحبت کرد. سر انجام گفت که یک مسیردو کیلومتری را داخل غار باید پیاده روی کنیم تا به انتهاو آنسوی غار برسیم .شروع به پیاده روی و عکس گرفتن از زیباییهای اطراف خودمان کردیم واقعاً دیدنی و مسحور کننده بود. در یک قسمتی برای بالا رفتن از ارتفاع غار نرده پلکانی درست کرده بودند که پس از رسیدن به بالا باید از پله های دیگری پایین می رقتیم در بعضی جاها توقف می کردیم و عکس می گرفتیم و به توضیحات راهنما گوش می دادیم .از اینکه درون بزرگترین غار آبی جهان هستم حال خوشی داشتم ، داخل غار خنک و نشاط انگیز بود وبا لامپهای خوش نورروشن بود .

وقتی به پایان راه رسیدیم قایقهایی را دیدیم که منتظر ما هستند، سوار بر قایقهایی که انتظار مارا می کشیدند تا برمان گردانند شدیم .حدود بیست یا سی نفر بودیم .درمسیربازگشت همه ظرب گرفته بودند و کف میزدند ومیخواندند ،داخل قایقها می رقصیدند وخوشحالی میکردند و سوت می کشیدند.

سر انجام با پیمودن مسافت برگشت به ابتدای غار و در خروجی رسیدیم درحالیکه کوله باری از خاطره اندوخته بودیم  از پله های غار بالا آمدیم ، جلیقه هایمان را تحویل دادیم و مجددا کمی دربازارچه علیصدر پرسه زدیم بستنی و تنقلاتی خوردیم و برگشتیم به همدان وناهارمان را که در حقیقت باید به آن عصرانه گفت صرف کردیم.

خسته از غار نوردی بر روی تخت خودم ولو شدم و خوابم گرفت .

ساعت هیجده بود که از خواب عصری برخاستم ،  دست وصورتم را شستم صورتم را اصلاح کردم و پس از صرف چای و میوه در ساعت هفت برای دیدن اثرمعروف  گنجنامه به سمت عباس آباد که حدود ده کیلومتر با همدان فاصله دارد راه افتادم با پرس و جو جاده منتهی به عباس اباد را پیدا کردم و پس از یک ربع پیشروی به عباس آباد رسیدم هوا تاریک بود همه جا چراغها می درخشیدند و اطراف خیلی زیبا بود و اشخاصی برای گشت و گذار و سفر در آنجا حضور داشتند و بالا و پایین می رفتند.پس از پاییت رفتن از یک سراشیبی که پله مانند بود به فضای بازی به وسعت یک اتوبان که حدود پانصد یا ششصد مترطول داشت رسیدیم دستفروشا در اطراف این محوطه به فروش وسایلشان مشغول بودند و کاسبس میکردند از یک از کاسبها که آتشی بر افروخته و مشغول فروش بلال بود بلالهایی خریدیم و خوردیم .توجه ما به آبشار زیبا و بلندی حلب شد که از بالای سخره به پایین میریخت و چون شب بود با نورهای رنگین که بر آن میتابید زیباترش کرده بودند راه رسیدن به زیر آبشار سنگلاخ و و کمی سخت بود و باید از روی تکه های بزرگ و کوچک سنک بالا می رفتی و رد می شدی .

به هرزخمتی بود خود را به زیر ابشار رساندم . البته قبلش چون می دانستم با و جودیکه ماه شهریور است شب هوا سرد خواهد بود کت پوشیده بودم والبته زیر آبشار هوا سرد و دلپذیر بود پس از تماشای آبشار و گرفتن چند تا عکس یادگاری از آنجا حرکت نموده و به طرف پایین آمدم  وسپس صد متر پایین تر در سمت چپ توجه ما به کتیبه های گنج نامه جلب شد که بر دیوارسنکی حکاکی شده بود.

***********

گنج‌نامه در واقع عبارت از دو لوح سنگی بزرگ به خط میخی می‌باشد که بر سینه وسیع صخره‌ای عظیم در دامنه کوه الوند حک شده‌اند. کتیبه سمت چپ توسط داریوش بزرگ نوشته شده که طول آن 290 و ارتفاعش 190 سانتی‌متر می‌باشد. کتیبه سمت راست که پایین‌تر از دیگری قرار دارد، متعلق به خشایارشا (پسر داریوش) می‌باشد و کاملاً مشخص است که کتیبه دوم به تقلید از کتیبه نخست نوشته شده زیرا نوشته‌ها و معنی هر دو کتیبه کاملاً یکسان می‌باشد فقط در کتیبه دوم به جای اسم «داریوش»، نام «خشایارشا» و به جای نام پدر داریوش (ویشتاسب)، نام پدر خشایارشا (داریوش) نوشته شده است. طول کتیبه سمت راست 270 و ارتفاعش 190 سانتی‌متر است.

کتیبه‌های گنج‌نامه هر کدام به سه زبان پارسی قدیم، بابلی و عیلامی و مشتمل بر 20 سطر به خط میخی از چپ به راست نوشته شده‌اند و متن پارسی آن‌ها در سمت چپ هر یک از الواح مزبور نوشته شده است. مضمون و ترجمه لوح سمت راست (متعلق به خشایارشا) به شرح زیر می‌باشد:

«خدای بزرگ اهورامزدا (است) که بزرگ‌ترین خدایان (است) که این زمین را آفرید، که آسمان را آفرید که مردم را آفرید، که به مردم شادی داد، که خشایارشاه را پادشاه نمود. یگانه شاه از میان شاهان بسیار و یگانه فرمانروا از میان فرمانروایان بسیار.»

«من خشایارشاه بزرگ شاه شاهان، شاه کشورهای دارای ملل بسیار، شاه این سرزمین بزرگِ دوردستِ پهناور، پسر داریوش شاه هخامنشی»

این کتیبه‌ها از دیرباز نام‌های گوناگونی داشته‌اند از جمله سنگ نبشته، نبشت خدایان، دادمهان یا دادبهان، تنبابر، کتیبه‌های الوند، جنگ‌نامه و گنج‌نامه (دو نام جنگ‌نامه و گنج‌نامه در سده‌های اخیر بیشتر مصطلح بوده‌اند(.

کتیبه‌های گنج‌نامه همدان در سال‌های 1840 و 1841 میلادی توسط اوژن فلاندن؛ نگارگر و باستان‌شناس فرانسوی و همراه او پاسکال کسب، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت. پس از آن هنری راولینسن؛ کاشف بریتانیایی توانست با استفاده از این کتیبه‌ها موفقیت شایانی در گشودن رمز خط میخی پارسی باستان کسب نماید. در واقع سنگ نوشته‌های گنج‌نامه همدان کلیدی را به دست وی داد تا به وسیله آن بتواند سنگ نوشته داریوش بزرگ در بیستون را بخواند


در اطراف این دو لوح سوراخ‌های منظمی بر سنگ کوه دیده می‌شود که معلوم می‌دارد در زمان‌های قدیم روی این دو لوح تاریخی پوشش یا دری با قابلیت باز و بسته شدن و پوشش فلزی محکمی قرار داشته تا الواح را از گزند و صدمه عوامل طبیعی همچون باد و باران و طوفان و یخبندان به ‌ویژه در این نقطه مرتفع کوهستانی محفوظ دارد.

ساعت کم کم به نصفه های شب نزدیک می شد که تصمیم به بازگشت به همدان گرفتیم و عباس آباد و کتیبه ها و آبشار زیبایش را ترک کردیم.

شب را با آرامش و سرخوش ازگردش و دیدارمان از زیباییها عباس آباد به خوابی خوش فرو رفتیم.-

صبح روز یکشنبه پس از صرف صبحانه تصمین گرفتیم به شهر همدان برویم

اما یک چیزی مرا نگران کرده بود،دوشب پشت سر هم بود که خواب تصادف و عقب رفتن و ترمز نگرفتن و سرقت ماشینم را می دیدم . صبح قبل از حرکت ماجرا را گفتم و با توکل به خدا به سمت کرمانشاه راه افتادیم تازه به خروجی همدان به کرمانشاه رسیده بودیم که به یک سرعت گیر رسیدیم آقا مهیار پشت فرمون بود آرام ترمز گرفت تا از سرعت گیر ردشود که متوجه شد ترمز ماشین خوب عمل نمی کند!رفتیم به یک تعمیرگاه و ماجرا را به میکانیک تعمیرگاه گفتیم اومد ماشین را وارسی کرد و گفت بوستر و سیستم ترمز مشگل دارد و باید تعویض شود .مجبورشدین به این کار تن دهیم و پس از حدود نیم ساعت کار تعویض بوستر و نصب بوستر جدید انجام گرفت و حدود هشتاد هزار تومان خرج رو دست من گذاشت.

به سوی کرمانشاه راه افتادیم به گردنه های نزدیک شهر اسد آباد که رسیدیم مهیار مجددا از مشکل ترمز ئ داغ شدنش گفت به آرام آرام تا اسد آبد راندیم در آنجا به یک مکانیکی مراجعه کردیم مکانیک پس از امتحان و وارسی ماشین اظهار نمود که ترمز باید هواگیری شود.مدت یک ساعت در اس آباد توقف کردیم و ضمن تعمیر ماشین نهاهرمان را دنیز در اسد اباد صرف کردیم و به سوی کرمانشاه راه افتادیم از اسد اباد تا کرمانشاه حدود 135 تا 140 کیلومتر است ما از شهرهای حیدر اباد، کنگاور،صحنه، میرعزیزی گشتیم تا به بیستون رسیدیم.

من در نوجوانی کتاب قصه شیرین و فرهاد را خوانده و همیشه نام بیستون را که میشنیدم به یاد فرهاد و کوه و تیشه و شیرین می افتادم آرزو داشتم روزی بیستون و جایی را که فرهاد به عشق شیرین تراشیده از نزدیک ببینم.

ماشین همینطور که جلو میرفت تابلوی کنار جاده نشان میداد که در پنچ کیلومتری بیستون هستیم .نمای کوهی به پشم میخورد که شبیه کوهان شتر دو کوهان بود دو برآمدگی بزرگ ، دو کوه سنگی عظیم .یه حالت عجیب داشتم انگار در کتاب قصه های قدیمم راه می روم فکر شیرین و فرهاد خیالم را معوف خود کرده بود. به بیستون رسیدیم.ماشین را گوشه ای پارک کردیم برای بازدید از سنگ نوشته ها و آثار بیستون باید بلی میخریدیم که بهایش دو تومان بود.بلیطی را خریدیم و به سوی آثار بیستون راه افتادیم .به سنگ نبشته شيخ على خان زنگنه رسیدیم . شیخ علیخان زنگنه صدراعظم شاه سليمان صفوى، در زمان حيات خود، براى تعميرات کاروانسراى بيستون و ساير اقدامات عمرانى خود کتيبه‌هايى را بر صخره بيستون کنده است که متاسفانه  باعث از بين رفتن حجارى‌هاى برجستهٔ دوران پارتى نيز شده است. طاقنمايى که اين وقف‌نامه در آن نقر شده است از آخرين نقطهٔ تيزى هلال طاقنما ۴×۳ سانتى‌متر و پهناى آن ۲۷۶ سانتى‌متر و شامل ۱۵ سطر است که به سه قسمت تقسيم مى‌شوند.کنار این سنگ نوشته عکسی به یادگار گرفتم در نزدیکه این سنگ نوشته بر بدنه کوه مجسمه هرکول  قرار داشت.

این تندیس که بر سکویی به طول 20/2 متر به پهلوی چپ به طور نیم خیز به آرنج تکیه نموده و در دست چپ پیاله‌ای دارد که تا نزدیک صورت نگه داشته‌است و نیز دست راستش برروی پای راست قرار گرفته و پای چپ را تکیه گاه پای دیگر نموده‌است. طول مجسمه 47/1 متر که به طور برجسته از سنگ کوه تراشیده شده و از طرف پشت به کوه متصل است. در عقب مجسمه نقوش و کتیبه‌ای به زبان یونانی قدیم بر روی سنگ نقش شده‌است نقوش آن شامل درخت زیتونی است که از شاخه آن کماندان و تیردانی آویزان شده‌است. در کنار این درخت گرز مخروطی شکل گره داری حجاری شده که برجستگی آن نسبت به سایر نقوش بیشتراست. کتیبه به خط یونانی قدیم در هفت سطر بر روی لوحی به ابعاد ۳۳ × ۴۳ سانتیمتر که نمای آن به شکل معابد یونانی ساخته شده نوشته‌اند. در زیر تنه هرکول نقش شیری دیده می‌شود که درازای آن از سر تا دم ۲۰۰ سانتیمتر و بلندی دم آن ۱۱۴ سانتیمتر است.در زیر این مجسمه هم عکسهایی به یادگار گرفتیم از یک سر بالایی پر از سنگهای درشت و ناهموار و صعب العبور بالا رفتیم تا به کتیبه و نقشهای زیبای بیستون رسیدیم  .این قسمت را برای تعمیر یا کارهای دیگر جدیدا با داربستهایی محسور کرده  بودند و به همین دلیل نتونستیم کاملا به آن نزدیک شویم.

داستان کتیبه داریوش – معروف به کتیبه بیستون – چنین است که وقتی کمبوجیه، فرزند و جانشین کورش، برای فتح مصر به آن سرزمین لشکر کشید، یکی از مُغان به نام گئومات علم طغیان برافراشت و خود را “بردیا” برادر کمبوجیه معرفی کرد. این در حالی بود که کمبوجیه پیش از رفتن به مصر، برادر خود را از ترس آن که مبادا در غیابش مدعی تاج و تخت شود، کشته بود.بردیای دروغین با بخشودن مالیات سه ساله ایالات، موفق شد که تقریبا همگی را به اطاعت وادارد و چالش بزرگی را برای کمبوجیه و دودمان هخامنشی رقم زند. کمبوجیه به سرعت راه ایران را در پیش گرفت تا تاج و تخت خویش رابازستاند اما در میانه راه به طرز مشکوکی درگذشت. چنین می نمود که مانع دیگری پیش پای گئومات باقی نیست اما هفت نفر از نجبای هخامنشی به رهبری داریوش بر ضد او قیام کردند و سرنگونش ساختند. بدین ترتیب، داریوش که متعلق به شاخه دیگری از دودمان هخامنشی بود به تخت نشست و پادشاهی از خانواده کورش به خانواده او منتقل شد. داریوش دستور داد که داستان این پیروزی بزرگ را که به منزله نجات یافتن سلسله هخامنشی از سقوط حتمی بود، بر دیواره کوه بیستون نقره کنند. در آن زمان، کوه بیستون نه فقط از اهمیت مذهبی برخوردار بود بلکه از آن مهم تر، بر کناره شاهراه مرکز و غرب ایران به بین النهرین قرار گرفته و در معرض دید مسافران و کاروانیان بود.

در ارتفاعی که قرار داشتیم کاروانسرای عباسی در فاصله اندک دور خودنمایی میکرد. این کاروانسرا به سبک چهار ایوانی دارای 83/60 متر طول و 74/50 متر عرض است.

در چهار گوشه این بنا، برج هایی قرار دارد؛ برج های ضلع غربی مدور و برج های ضلع شرقی هشت ضلعی است.

دیوار محیطی این کاروانسرا از داخل و خارج تا کف طاق نماها با سنگ های تراشیده و از کف طاق نماها به بالا با آجر ساخته شده است.

دروازه ورودی این کاروانسرا به عرض 50/3 متر در ضلع جنوبی است. در هر طرف این دروازه هفت طاق نما قرار دارد.

پس از دروازه، فضایی سرپوشیده با طاق جناغی دیده می شود که در طرفین آن، دو ایوان با طاق هلالی است. در ابتدای این ایوان ها، راه پله ای برای ورود به پشت بام ساخته شده است.

این فضای سرپوشیده به یک فضای هشت ضلعی با طاق گنبدی منتهی می شود. در طرفین این فضای هشت ضلعی، دو ایوان وجود دارد و هر یک از این ایوان ها دارای سه درگاه است. این فضای گنبددار به حیاط کاروانسرا راه دارد. در هر یک از اضلاع کاروانسر، شش اتاق چهار ضلعی قرار دارد.

در جلوی هر یک از اتاق ها ایوان سنگ فرشی دیده می شود. در چهار کنج حیاط نیز چهار ایوان شش ضلعی وجود دارد. در ضلع مقابل درگاه ورودی کاروانسرا، شاه نشینی ساخته شده و همچنین در پشت اتاق های کاروانسرا، اصطبل های درازی ساخته شده است.

این کاروانسر به دستور شاه عباس اول صفوی ساخته شد. با توجه به کتیبه ای که از شاه سلیمان صفوی (1105-1077 ه.ق) در این بنا باقی مانده، به نظر می رسد بنای این کاروانسرا در زمان پادشاهی شاه سلیمان و صدارت شیخ علی خان زنگنه خاتمه یافته است

وقتی از کوه پایین آمدیم برای اینکه بهتر بدانیم که چه چیزهایی را باید ببینیم کارگری را گیر آوردیم که کیسه پلاستیک در دست داشت واشغالهایی را که مسافرین اینور وانور ریخته بودن جمع میکرد .صداش کردیم و گفتیم راهنما نداریم شما بگین این دورو بر چیز دیدنی هست یانه گفت بله کمی پایین تر نقش شیرین است .

نقش راهنمای مارا بر عهده گرفت و مارا کنار نقش شیرین برد .

نقش شیرین بر روی یک سنگ بزرگ تراشیده شده که عبارت از قامت خوابیده شیرین و تصویر یک قلب است که خیلی جالب و تماشایی بود دور این سنگ گشتی زدم و اینجا هم عکس یادگاری گرفتم .راهنما یا همون کارگر مارا به طرف کاروانسرا هدایت کرد و سپس کوهی را که فرهاد تراشیده بود به ما نشان داد ما با دیدن منظره کوه از رفتن به کاروانسرا منصرف شدیم انعامی به کارگر دادیم واز او جدا شدیم تا از دامنه کوه بیستون بالا برویم و به تراسش فرهاد برسیم.

از شیب نسبتاً تند و سنگلاخ بالا رفتیم تا رسیدیم پای کوه که تراشیده بودند خیلی بزرگ و گیرا بود اصلاً باورم نمیشد که اینهمه حجم سنگ را یک نفر و آنهم برای عشقش تراشیده باشد چگونه انهمه ارتفاع را تراشیده بود جای معما بوداز سمت راست دامنه کوه به بالا رفتیم وبه هر زحمتی بود با پریدن از روس سنگی به سنگ دیگر بر بالای ترلش فرهاد رفتم که به شکل سکوهایی بود عکسهای فراوانی از زاویه های مختلف گرفتیم کمی هم بر روی یکی از سکوها نشستم و به دور دستها خره شدم و غرق در افکار دورو دراز شدم که چگونه مردی به عشق معشوقه اش شب و روز اینجا را به امید وصال با تیشه تراشیده و عاقبت ناکام جان به جان آفرین تسلیم نموده است .

به هرحال کم کم از افکار خود بیرون آمدم از مسیر سخت پایین آمدم زیر تراش هم عکسهایی به یادگار گرفتم و چون باید به کرمانشاه و دیدن طاقبستان کرمانشاه و بازار کرمانشاه می رفتم آرام آرام از کوه پایین آمدم.

در یک فضای سایه دار کمی استراحت کردیم و سپس با کوله باری از خاطرات به سوی کرمانشاه راه افتادیم

.به کرمانشاه رسیدیم و آن را خیلی تمیز و هوایی عالی دیدیم.پس از فتن مسافتی داخل شهر و پرسو جو از عابرین بازار کرمانشاه را پیدا کردیم ماشین را در یک پارکینگ پارک کردم و پس از گشتی در بازار مقداری سوقات کرمانشاه که به آن کاک میگویند خریدیم

.برگشتیم وسوار ماشین شدیم تا به طاقبستان برویم ...پس از عبور از خیابانهایی و با پرسیدن از رانندگان و عابرین طاقیستان را که در یک منطقه زیبا بود زیر یک پارک که در ارتفاع قرار داشت پیدا کردیم ابتدا پارک را که فکر کنم پارک کوهستان نام داشت دوری زدیم و سپس پایین آمدیم و ماشین را در گوشه ای پارک کردیم و رفتیم تا طاقبستان را از نزدیک ببینیم.برای ورود به محوطه یک بلیط دو هزارتومانی برای هرنفر گرفتیم.نزدیک طاقبستان رفتیم که خیلی زیبا و جالب بود

محوطه تاريخي طاق بستان در دامنه كوهي به همين نام و در كنار چشمه اي در شمال شرقي حاشيه كنوني شهر كرمانشاه واقع شده است. در اين محوطه، آثاري از دوره ساساني وجود دارد كه شامل سنگ نگاره اردشير دوم و دو ايوان سنگي بنام هاي ايوان كوچك و بزرگ است. مورخين و جغرافي نويسان دوره اسلامي ضمن توصيف سنگ نگاره هاي طاق بستان، از اين محوطه با نام هاي متفاوتي ياد كرده اند، بطوریكه "ابن فقيه" و "ابن رسته" اين مكان را "شبديز" و "ياقوت" آن را “قصرشيرين” ناميده است، همچنين "حمدا... مستوفي" آنجا را “طاق وسطام”، عده اي ديگر آن را “طاق بهستون”، “طاق بيستون” و “تخت بستان” ناميده اند. اهالي محل نيز محوطه را با نام “طاق وسان” و “طاق بسان” مي شناسند. “سان” در لفظ محلي به معني سنگ است و به اين ترتيب “طاق وسان” يعني طاقي كه در سنگ كنده شده. امروزه نيز در اكثر محافل ايران شناسي از اين مكان با نام “طاق بستان” ياد مي شود. در سمت راست ايوان كوچك، سنگ نگاره اي وجود دارد كه صحنه تاج ستاني اردشير دوم (383 – 379 م) نهمين شاه ساساني را نشان مي دهد. در اين صحنه، شاه ساساني به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ در مركز صحنه نقش شده كه دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و با دست راست حلقه روبان داري را از اهورا مزدا مي گيرد. شاه ساساني چشماني درشت و ابرواني برجسته دارد. ریش او مجعد و موهاي سرش به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است. وي گوشواره‌‌اي بر گوش و گردنبندي در گردن و دستبندي در مچ دارد. گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است. گردنبند او نيز شامل يك رديف مهره هاي مرواریدي درشت است.

شاه تاجي برسر دارد كه در قسمت پائين آن به صورت نوار ساده اي است و قسمت بالاي تاج به شكل كوريمبوسي است كه بخشي از موهاي سر به صورت انبوه در آن قرار گرفته و به وسيله دو رشته روبان بسته شده است. همچنين به تاج شاه در قسمت پشت، روباني آويخته شده است. لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و قسمت پائين آن مدور مي باشد. شلوارش نيز بلند و چين دار است كه به وسيله نوار روبان داري به كف پا بسته شده. كمربند او باریك و به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريدي تزئين شده است، همچنين در قسمت جلو پاپيوني به كمربند آويخته شده است. در قسمت پائين كمربند، حمايلي جواهرنشان بسته كه شمشيري به آن آويخته است.

در سمت راست شاه، پيكره اهورا مزدا به حالت ايستاده با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ نقش شده كه دست چپ را به كمر زده و با دست راست حلقه روبان داري را به شاه اهداء مي كند. او داراي صورتي كشيده و ریش بلندي است، موهاي سرش مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است. او نيز گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد. تاج اهورا مزدا از نوع تاج هاي كنگره دار است، به طوريكه پايه تاج به وسيله رديفي از مهره هاي مرواريد تزئين شده و در بالاي تاج نيز بخشي از موهاي سر به صورت انبوه و بدون پوشش رها شده است.

لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و شلوارش چين دار و شبيه به شلوار شاه مي باشد، همچنين كمربند او شبيه به كمربند اردشير دوم است.

در سمت چپ اردشير دوم پيكر ايزد مهر با صورت و بدني سه ربعي نقش شده كه بر روي گل نيلوفر بزرگي ايستاده است. متأسفانه جزئيات صورت او آسيب ديده ولي بر اساس آنچه كه باقي مانده، ريش او كوتاه و مجعد است، همچنين جزئيات تاج او از بين رفته و تنها روبان هاي آويخته شده در پشت تاج ديده مي شود. بر دور سرش هاله اي از نور ديده مي شود. در دست هاي او دسته اي از شاخ هاي نباتي مخصوص اعمال مذهبي كه "برسم" ناميده مي شود، قرار دارد. لباس ايزد مهر شبيه لباس اهورا مزدا است. در زير پاي اهورامزدا و اردشير دوم، پيكره دشمن شكست خورده اي نقش شده كه متأسفانه بخش زيادي از آن از بين رفته است. جزئيات صورت او آسيب ديده ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده ريش او ساده و با خطوط مواج عمودي نشان داده شده است، همچنين موهاي سر او ساده است. تاج او به شكل سربندي است كه به وسيله سه رديف مهره هاي مرواريدي و پلاك مدوري در مركز تزئين شده است. اين شخص گردن بندي بر گردن دارد كه شامل يك رديف مهره هاي مدور است. لباس او شامل پيراهن بلندي بوده كه تا قوزك پا ادامه دارد. چكمه هاي ساقه كوتاهي پوشيده و شمشيري بر كمرش بسته است.

درباره هويت واقعي اين شخصيت، اختلاف نظرهايي وجود دارد. برخي از محققين اين پيكره را متعلق به يكي از شاهان شكست خورده كوشان مي دانند. ولي امروزه بسياري از محققين آن را به جوليانوس امپراطور روم نسبت مي دهند كه در سال 362 م به دست اردشير دوم كشته شده است. اين تفسير تازه به سرعت راه خويش را در محافل ايران شناسي باز كرده است.

ايوان كوچك

اين ايوان به صورت فضاي مستطيل شكلي به عرض 96/5 متر، عمق 80/3 متر و ارتفاع 30/5 متر است. در دو طرف ورودي اين ايوان، دو جرز چهار گوش به پهناي 9 سانتي متر و بلندي 37/2 متر وجود دارد. بر بالاي اين جرزها اتاقي با قوس نيم دايره اي قرار گرفته كه 10 سانتي متر از سطح داخلي جرزها عقبتر رفته است. ديوار انتهاي اين ايوان به دو بخش تقسيم شده که در بخش فوقاني، طاقچه اي به عمق 30 سانتي متر و بلندي 93/2 متر ايجاد شده است. در داخل اين طاقچه، پيكره هاي شاهپور سوم و پدرش شاهپور دوم و همراه با كتيبه هايي به خط پهلوي و به زبان فارسي ميانه حجاري كرده اند.

در اين صحنه هر دو شخصيت به حالت ايستاده با صورتي نيم رخ و بدني تمام رخ نقش شده اند. هر دو،‌ دست راست را بر قبضه شمشير و دست چپ را بر قسمت فوقاني غلاف قرار داده اند.

پيكره شاپور دوم، داراي چشماني درشت، ابرواني كماني و ريش بلندي است كه انتهاي آن در حلقه اي فرو رفته. موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته شده است. تاج او از نوع تاج هاي كنگره دار است كه پايه آن به وسيله مهره هاي مرواريدي تزئين شده و در بالاي تاج نيز گوي بزرگي قرار گرفته است. به پشت تاج نيز روبان بلندي آويزان شده است. شاپور دوم گوشواره اي بر گوش و گردن بندي در گردن دارد كه شامل يك رديف دانه هاي مرواريد درشت است.

لباس او شامل پيراهن چين داري است كه تا روي زانو ادامه داشته و در قسمت پائين مدور مي‌باشد. به كمر او نيز كمربندي بسته شده كه در قسمت جلو پاپيوني به آن آويخته است. همچنين شلوار او بلند و چين دار مي باشد

.

 پيكره شاپور سوم نيز شبيه پيكره پدرش است. تنها تفاوت اين پيكره ها در شكل تاج آنها مي باشد كه متأسفانه جزئيات تاج شاپور سوم آسيب ديده است .

سنگ نوشته مربوط به شاپور دوم شامل 9 سطر است كه ترجمه آن چنين است :

اين پيكري است از بغ مزدا پرست. خدايگان شاپور، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد. فرزند بغ مزدا پرست، خدايگان هرمز، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد، نوه خدايگان نرسه شاه شاهان

سنگ نوشته مربوط به شاهپور سوم شامل 13 سطر است كه ترجمه آن چنين است :

اين پيكري است از بغ مزدا پرست، خدايگان شاپور، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از يزدان دارد، فرزند بغ مزدا پرست خدايگان شاپور، شاهنشاه ايران و انيران كه چهر از ايزدان دارد، نوه خدايگان هرمز و شاهنشاه

ايوان بزرگ

مهمترين اثر در طاق بستان، ايوان بزرگ است كه از نظر معماري اطلاعات بيشتري را در اختيار ما قرار مي دهد. اين ايوان به شكل فضاي مستطيلي به عرض 85/7 متر كه ارتفاع آن 90/11 متر مي باشد.

ديوار انتهاي ايوان به دو بخش تقسيم شده است. بخش بالايي صحنه تاج ستاني شاه ساساني را نشان مي دهد و در بخش پائين نيز سواركاري نقش شده است.

در صحنه تاج ستاني، پادشاه ساساني با صورتي سه ربعي و بدني تمام رخ بر روي سكويي ايستاده است. دست چپ را بر روي قبضه شمشير گذاشته و دست راست را به طرف اهورا مزدا دراز كرده است. جزئيات صورت شاه، آسيب ديده است ولي با توجه به آنچه كه باقي مانده صورت او فربه، گونه ها گوشتالو، چشم ها درشت و ابروها برجسته است. ريش او به وسيله خطوط مواج عمودي نشان داده شده است. موهاي سر او مجعد و به صورت انبوه بر روي شانه ها آويخته. اين شخص گوشواره اي بر گوش و گردنبندي در گردن دارد. گوشواره او به شكل حلقه مدوري است كه گوي كوچكي به آن آويزان است. گردنبند او شامل دو رديف مهره هاي مرواريدي مي باشد كه به مركز آن سه دانه مرواريد درشت آويخته است

.

شاه، ‌تاج كنگره داري بر سر دارد كه پايه آن به وسيله دو رشته مرواريد و پلاك هاي مربع شكل تزئين شده است. در جلو تاج، هلالي قرار دارد. بر فراز تاج، دو بال عقاب وجود دارد كه نوك آنها به طرف داخل خم شده است. در حد فاصل اين دو بال، ميله عمودي وجود دارد كه بر روي آن هلالي ديده مي شود. در داخل هلال، نيز گوي بزرگي قرار دارد.

به هرحال خوب این آثار را تماشا نمودیم وعکس یادگاری گرفتیم.دیدار از آثار باستانی کرمانشاه نظیر بیستون و طاقبستان از آرزوهای دیرینه من بود که شکر خدا میسر شد.  به هر حال کرمانشاه و آثار باستانی اش را از نزدیک دیدیم و باید برمیگشتیم به همدان . کم کم غروب فرارسید و به طرف همدان راه افتادیم وشب به همدان رسیدیم شاممان را در یک فست فود خوردیم که خیلی چسبید.شب را خوابیدیم و صبح عزم بازگشت از سفر کردیم اما یک جا هنوز مانده بود که طبق برنامه باید می دیدیم آنهم شهر لالجین پایتخت سفال ایران بود این شهر در خروجی همدان به سمت رزن ودر فاصله 30 کیلومتری همدان واقع شده است.چون این شهر در مسیر بازگشت ما بود حیف بود نبینیمش بنابر این به سمت این شهر پیچیدیم و پس از پیمودن چند کیلومتر وارد شهر شدیم شهر بسیار کوچک و هرسوی خیابان اصلی اش را مغازه های عرضه کننده سفال و مصنوعات و مجسمه های سفالی به چشم میخورد. کارگاههای سفال سازی نیز مجاور بعضی فروشگاهها بود.ماوارد چند فروشگاه شدیم و از یک فروشگاه مقداری ظروف سفال خریدیم .

چون کار دیگری نداشتیم به طرف شمال راه افتادیم ناهارمان را مثل زمان رفتن در شهر آوج صرف کردیم بیابانها را در نوردیدیم تا رسیدیم به شهر قزوین در کنار جاده از یک فروشنده بین راه پنج کیلو انگور خریدیم به مبلغ کیلویی دو هزارتومان ....سفر دورو دراز ما بارسیدن به شهر پر ترافیک رشت در شب دوشنبه به پایان رسید.به امید سفری دیگر...

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ مردی از شولم خوش آمدید.این وبلاگ در برگیرنده مطالب مختلفی شامل خاطرات ، شعرمحلی وتالشی،شعرهای روز و نیز تصاویرمی باشد. این وبلاگ یک وبلاگ شخصی است و مطالب ان در زمینه های مختلف نقطه نظرات خودم می باشد امکان این هست که در بعضی موارد اشتباهاتی در بیان رخ دادهایی که جنبه غیر شخصی داشته باشد، وجود داشته باشد .در مورد شعرها نیز عرض شود تمام شعرها را خودم سروده ام وبراین باورم استفاده ازمطالب دیگران به نام خودهنر نیست.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مردی از شولم و آدرس shirmohammad.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 213
تعداد نظرات : 220
تعداد آنلاین : 1








کاری از شیرمحمد عاشوری (خواندن ذهن شما توسط کامپیوتر)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

تصاویر زیباسازی نایت اسکین



تصاویر زیباسازی نایت اسکین




تصاویر زیباسازی نایت اسکین

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جست و جوی گوگل
تصاویر زیباسازی نایت اسکین

فونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

ابزار وبلاگ نایت اسکین

تصاویر زیباسازی نایت اسکین


تصاویر زیباسازی نایت اسکین