اولین بازدید من از سی وسه پل بود .در این خیال بودم که بر روی پل بایستم و عبور آب زاینده رود را از دریچه های خروجی پل به تماشا بنشینم .وقتی روی پل رفتم دریغ از یک قطره آب .اشک در چشم رود خشکیده و چهره غمگینش دلم را به درد آورد .خطی از خشکی به جای آب در سراسر رود کشیده بود . بعد از آن سری به عمارت چهل ستون زدم  .مرا چه می شود آیا قسمت این بود که اصفهان را بی آب ببینم ! حوض و آب نمای رو بروی عمارت را خشک کرده و کارگران مشغول کار بر روی  کف حوض بودند وموزاییکهای  آنرا تعویض می کردند.توی دلم گفتم : بابا نکنید این کار را اینها تاریخیه.من چهل ستون را بیست ستون دیدم . سه بار به میدان نقش جهان رفتم عمارت زیبای عالی قاپو و مسجد شیخ لطف الله را به دقت و علاقه فراوان از نظر گذراندم و به تماشا ی حرکت درشکه ها نشستم .به آتشگاه و باغ گلها سر زدم و از سر کنجکاوی به کلیسای ارامنه اصفهان رفتم .کشیش راهنما دل پری از بیداد عثمانیها در قتل عام ارامنه قدیم داشت. منار جنبان نیز مقصد بعدی بود .جنبانیدن منار را ممنوع اعلام کرده بودند و فقط باید تماشا می کردیم .خیابانهای اصفهان را به هوای پیدا کردن میوه به اصفهان در نوردیدم اما به گران بود  وصرف نداشت .پس از اینکه دیدنیها را دیدم و رفتنیها را رفتم و گشتنیها را گشتم!عزم بازگشت نمودم و برگشتم به ولایت کریمه گیلان . سفر خوبی بود .کاش شما هم بودید!

نظرات شما عزیزان:

آسیه

ساعت13:56---17 اسفند 1392

[وب سایت]

بله کاش من هم بودم.
خیلی قشنگ توضیح میدین

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: